شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » امکان یا عدم امکان گذار از وندالیسم سیاسی نخبگان؟

جامعه ایرانی در سال‌های اخیر رفتارهای اجتماعی وندالیستی فراوانی را از خود بروز داده است. حمله به صفحه مجازی لیونل مسی بعد از هم‌گروهی ایران و آرژانتین و اهانت زننده و به کار بردن الفاظ رکیک یا ناسزاگویی به کریس رونالدو یا خانم رئیس‌جمهور کرواسی را می‌توان از این موارد نام برد.

وندالیسم در ابعاد اجتماعی و فرهنگی و روانی قابل بررسی و تدقیق است یکی از محوری‌ترین اشتراکات این ناهنجاری اجتماعی و روانی، تخریب هر چیزی است که ازآنِ خود شخص وندال نیست البته با توجه به اینکه آثار فرهنگی و تمدنی و نیز امکانات و دستاوردها و وسائل عرضه خدمات اجتماعی ازآنِ شخص مشخصی نیست و می‌توان آن‌ها را میراث تمدن بشری نام برد لذا از این منظر شخص وندال به چیزی تعرض می‌کند و مورد تخریب قرار می‌دهد که خود او نیز در آن سهیم است و از آن بهره‌مند می‌شود. با این تفاسیر می‌توان نتیجه‌گیری کرد که فرد وندال چیزی را مورد تخریب و انهدام و تعرض قرار می‌دهد که فکر می‌کند ازآنِ خودش نیست، هرچند از منظر بالا خود او نیز از بهره‌مندان آن باشد.

تخریب اتوبوس و وسایل نقلیه عمومی و نیمکت و وسایل ورزشی پارک‌ها و شهربازی‌ها یا سایر اماکن عمومی اگرچه مورد استفاده خود او نیز می‌باشد، از سوی او موضوع رفتار وندالیستی قرار می‌گیرد.

جامعه کردی ارومیه یک جامعه در حال گذار و نوپای مدنی است شرط لازم رفتارهای مدنی و سیاسی، احساس تعلق و اشتراک منافع بین افراد جامعه است یعنی اگر یک دستاورد سیاسی و مدنی برای یک جامعه به دست آید همه اشخاص از آن بهره‌مند و مستفیض می‌شوند هرچند آن دستاورد در وهله اول نتیجه اقدام یا برنامه یک حزب یا جناح یا افراد خاصی باشد. براین اساس دستاوردهای سیاسی و اجتماعی یک جامعه باید از طرف همه افراد آن مورد حمایت و پاسداشت قرار گیرد همان‌طور که نتایج و عوارض آن به حساب کل جامعه ریخته می‌شود. به نظر نگارنده جامعه ایرانی در سطوح و جنبه‌های مختلف خود دچار وندالیسم شده است هر شخص یا جناح اگر دستاورد یا مسئله خاصی را متعلق به خود نداند با آن رفتار وندال‌گونه می‌کند و مورد تعرض و تخریب قرار می‌دهد در سطح ملی در جامعه ایران نمونه‌ چنین برخوردهایی چنان فراوان و عریان است که نیازی به تذکر و ليست کردن‌شان نیست.

ارومیه شهری است که مختصات تاریخی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خاص خود را دارد از مهمترین مختصات آن می‌توان به وجود دو جمعیت عمده کرد و آذری در آن اشاره کرد مسلّماً در ارومیه نیز در هر دو جامعه کرد و آذری وندالیسم سیاسی نمونه‌های قابل ذکر فراوانی وجود دارد اما بحث این نوشتار حول جامعه کردی می‌چرخد. نیازی به بیان نیست که ادعای نگارنده مطلق‌گرایانه نیست و همه اشخاص یا همه رفتارهای سیاسی یک شخص یا یک جامعه را نمی‌توان با برچسب وندالیسم کدگذاری کرد و با یک چوب همه رفتارها و اشخاص را به سویی راند در عین حال اما جنبه غالب و ویژگی برجسته و تعیین‌کننده بسیاری از رفتارهای سیاسی و اجتماعی نخبگان سیاسی و مدنی جامعه کردی ارومیه وندالانه است زیرا بدبینی بسیار زیادی که هر شخص یا گروه و دسته‌ای به هر رفتاری که مرجع صدور آن، خودشان نباشند وجود دارد و سعی در انکار یا تقابل یا بی‌اثر کردن یا بی‌اهمیت جلوه دادن هرگونه اقدام یا دستاوردی دارند.

جامعه‌شناسان رفتارهای وندالی را به صورت نابهنجاری اجتماعی بررسی و ظهور و بروز آن از سوی افراد را بیشتر مختص به بازه سنی خاصی می‌پندارند لیکن در وندالیسم سیاسی نخبگان به علت فاکتورهایی نظیر رقابت‌های شخصی و جناحی یا تقابلات فکری و انگیزه‌های منفعت‌پرستانه و کوتاه‌مدت خودْویژگی‌های خاصی در آن نهفته است و تفاوتهایی وجود دارد وندالیسم شهری و فرهنگی به علت عدم درک اشتراک بهره‌مندی از مواهب و دستاوردهای اجتماعی و احساس تعلق کامل آن‌ها به دیگری، بروز می‌کند.

احساس تعلق اجتماعی ضعیف و عدم درک اشتراک سرنوشت اجتماعی در یک جامعه، زمینه‌های تخریب را در فرد تقویت می‌کند این نوع از وندالیسم بیشتر متوجه آثار مادی جامعه می‌شود احساس حقارت و نادیده انگاشته شدن از سوی جامعه با حکاکی اسم شخص بر روی یک اثر فرهنگی چند صد ساله یا چند هزار ساله، هم موجب تخلیه هیجان و احساسات منفی نهفته میشود هم یک احساس کاذب دیده شدن را در فرد ایجاد می‌نماید.

وندالیسم شهری و فرهنگی از در و دیوار سرویس‌های بهداشتی یک پارک تا کتیبه‌های ساسانی یا مادی را محل ابراز وجود و تخلیه حس حقارت نهفته در خود می‌کند. نمود مادّی این رفتارها باعث حساسیت و بروز نوعی واکنش، حداقل در قسمتی از جامعه می‌شود.

وندالیسم نخبگان سیاسی اما موضوع پیچیده‌تری دارد چرا که اولاً دستاوردهای سیاسی و اجتماعی لزوماً نمود مادّی پیدا نمی‌کنند هرچند که نتایج مادّی از آنها پدید می‌آید، نیز روابط و مناسبات سیاسی و اجتماعی بیشتر در عرصه اعتباری و روانی و اجتماعی متبلور می‌شود یعنی بُعد غیرمادی تمدن انسانی را شامل می‌شود که در یک تعریف جامع‌تر می‌توان ذیل اصطلاح فرهنگ دسته‌بندی کرد از این جهت، تخریب یک کنش یا دستاورد یا محصول فرهنگی و سیاسی هرچند آثار زیان‌بارش متوجه همه اجتماع است و کل کشتی را متلاطم می‌کند اما به علت پیچیدگی‌ها و ظرافت خاص کار سیاسی و اجتماعی، نخبه‌ی وندالیست، دست به تفسیر و تأویل و تئوریزه کردن رفتار خود می‌زند تا جایی که مخربانه‌ترین رفتارها، تحت عنوان هوشیاری یا عدم اجازه انحراف و رسوا کردن سیاسی یا منافع عمومی و ادعاهایی از این قبیل توجیه می‌شوند.

کسی را که بر یک کتیبه یا تنه درخت اسم خود را حک می‌کند می‌توان با یک حرکت چشم شرمنده کرد یا مجبور به تغییر رفتار نمود اما نخبگان وندالیست، پیامبرگونه اقدامات مخرب و زیان‌بار خود را وعظ می‌کنند و چنان فرار رو به جلو دارند که در چشم عده‌ای از افراد اجتماع مورد قبول، تایید و پیروی قرار می‌گیرند.

وندالیسم نخبگان سیاسی به مراتب خطرناک‌تر و زیان بارتر از رفتار یک نوجوان وندال است که نیمکت پارک را از جا می‌کَنَد یا در فیسبوک یک فحش نثار رونالدو یا مسی می‌کند.

اعتماد و احساس تعلق خاطر به جامعه و قبول هم‌سرنوشتی در آن مهمترین سرمایه اجتماعی است که در نتیجه وندالیسم نخبگان به فنا می‌رود و جامعه دچار چنددستگی و سرگیجه می‌شود چنین جامعه‌ای از تشخیص درست و به موقع منافع و فرصت‌ها و تهدیدات خود ناتوان است زیرا هر چیزی که در سویی از جامعه رشته می‌شود در دیگر سو پنبه می‌شود سر و صدای ناشی از این رشتن‌ها و پنبه‌ کردن‌ها چنان احساسی را القا می‌کند که انگار کار و تلاشی صورت می‌گیرد در حالی که دستاوردهای سیاسی و اجتماعی، گاهی حتی قبل از ایجاد و رِشتن، محکوم به پنبه‌گی هستند.

نگرش مطلق‌گرایانه چه به خود و چه به دیگران باعث می‌شود که شخص نخبه یا خودْنخبه‌پندار خویشتن را عین حق و دیگران را عین باطل بپندارد و با ذهنیت «جاء الحق و زهق الباطل» رسالت وندالیستی خود را با اراده هرچه آهنین‌تر به جای آورد.

انگاریدَن خود در جایگاه حق و حقیقت و بُطلانیدَن هر آنچه غیر خود است چنان روحیه و کارکردی را اقتضا می‌کند که جامعه‌ی از هم گسیخته، خالی از عزت‌نفس و خودباوری شود، اعتماد به کمیاب‌ترین کالا تبدیل گشته و نتیجه حاصل از میدان‌داری این رویکرد و چنین پیامبران دروغینی، منتهی به مخرج مشترک صفر می‌شود و هیچ حبل‌المتینی برای چنگ انداختن به آن در شرایط بحرانی یافته نمی‌شود.

تکثرگرایی و قبول دیدگاه‌ها و قرائت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی متفاوت، نقطه مقابل جامعه وندالیست و رفتارهای وندالی است. تکثرگرایی، برهم‌زننده‌ی مطلق‌انگاری و انگاشتن خود به صورت محور حقیقت و سلامت است. گفتگو و تحمل یکدیگر و ارج نهادن و تکریم دستاوردهای سیاسی و اجتماعی باعث تثبیت دستاوردها و تقویت روحیه همکاری و تعاون در جامعه می‌شود بهره‌مندی تمامی اقشار جامعه از نتایج رشد و توسعه سیاسی و اجتماعی و بنیاد نهادن جامعه‌ای که در مسیر تعالی و شکوفایی است مستلزم گذار نخبگان از وندالیسم سیاسی است. خطرناک‌ترین نوع وندالیسم نیز وندالیسم نخبگان سیاسی است چرا که تمام تلاش‌ها و فعالیت‌های جامعه را به هیچ بدل می‌کند و جامعه را در لبه پرتگاه و سقوط اخلاقی و فرهنگی و سیاسی قرار می‌دهد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -