نگارنده این مقاله صرفا در صدد هست به عنوان یک شهروند ایرانی و با رصد حوادث و اتفاقات چند ساله اخیر در این منطقه شناخت نسبی را در اختیار خوانندگان قرار دهد و در نهایت نظر خویش را با توجه به شرایط موجود بیان کند. چرا که هر گونه تصمیم گیری در مورد مسائل داخلی و خارجی کشور در زندگی روزمره و بهبود یا عدم بهبود زندگی مردم تاثیر گذار می باشد.
منطقه زنگِزور یا به اصطلاح واضح تر امروز دالان زنگزور منطقهای تاریخی و جغرافیایی در ارمنستان شرقی است که در دامنههای کوههای زنگزور جای گرفته و امروزه عمدتاً در استان سیونیک جمهوری ارمنستان قرار گرفته است. این منطقه در عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۳ توسط ایران قاجار به روسیه واگذار شد و در زمان اتحاد جماهیر شوروی، مناطق گوریس، کاپان، مغری و سیسیان اتحاد جماهیر شوروی در محدوده زنگزور قرار داشت که در سال ۱۹۹۵ بخشی از استان سیونیک ارمنستان شدند.
دالان زنگزور یک دالان حمل و نقل است که در صورت اجرا به کشور آذربایجان دسترسی بلامانع به جمهوری خودمختار نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان بدون پستهای بازرسی و به نوعی بدون دخالت ارمنستان میدهد. این کار باعث قطع دائم مرزهای ایران و ارمنستان میشود. به معنای وسیع، دالانی ژئوپلیتیکی است که استان آذربایجان شرقی کشور ایران را از مسیر ترانزیت ترکیه به باکو حذف میکند. این مفهوم از زمان پایان جنگ قره باغ کوهستانی در سال ۲۰۲۰ بهطور فزاینده ای توسط آذربایجان و ترکیه ترویج داده شد، در حالی که ارمنستان پیوسته با آن مخالفت کرده و «منطق کریدور» را از بیانیه آتشبس که به صورت سه جانبه در پایان آن جنگ امضا شد، منحرف می داند و آن را نوعی پروپاگاندا می داند.
در واقع نام کریدور زنگزور بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ بارها شنیده شد و یکی از بخش های مهم توافق آتش بس، پایان بخش جنگ همین منطقه بوده است . بخش هایی از این منطقه در داخل خاک آذربایجان و بخش هایی دیگر از آن در ارمنستان امروزی قرار دارد. این بخش در جنوب این دو کشور واقع شده است و بخشی از مرز ایران با این دو کشور نیز می باشد که شامل مناطق قاپان، گوریس ، قارا کلیسا(سیسیان) ، مغری در ارمنستان ، زنگیلان، قوبادلی و بخش هایی از لاچین در آذربایجان می باشد. بخش آذربایجانی آن تا سال ۲۰۲۰ در اشغال ارمنستان بود و بعد از جنگ ۴۴ روز قره باغ توسط ارتش جمهوری آذربایجان آزاد گردید
به نظر می رسد این کریدور با توجه به طول ۳۶ کیلومتری خود، در آینده نه تنها به بخش بسیار مهمی از ترانزیت شرق به غرب تبدیل خواهد شد، بلکه دارای ظرفیت تغییر بسیاری از معادلات منطقهای و جهانی را نیز در خود دارد. که این امر به وضوح از قدرت مواصلاتی کشور ایران و قرار گرفتن ایران در مرکزیت تجارت شرق و غرب از مرز زمینی خواهد کاست و به کشور ترکیه بعلت همجواری با کشور آذربایجان این فرصت را خواهد داد که رقیب چندهزار ساله خویش را از معادلات تجاری و اقتصادی که همیشه به عنوان یک آرزو به آن می نگریسته دور ساخته و خویش را از آن بهرمند سازد.در واقع ایران تحولات قفقاز جنوبی را پس از جنگ دوم قرهباغ علاوه بر یک تهدید علیه منافع میان مدت و بلند مدت ژئوپلیتیکی وژئواکونومیکی خود، تهدیدی نسبت به امنیت ملی این کشور نیز تفسیر میکند.
ایجاد این ممکن است بر کاهش اهمیت ژئوپلیتیکی ایران در سطح منطقه تاثیرگذار باشد. افتتاح چنین دالانی از سویی مزیتهای ارتباطی زیادی برای ترکیه و کشورهای تُرک آسیای میانه و قفقاز خواهد داشت و این مساله نیز در نوبه خود میتواند اهمیت ارتباطی و ژئوپلیتیکی ایران برای کشورهای تُرک را تحت تاثیر قرار دهد.
احتمال عبور کریدور شرق-غرب از منطقه زنگزور که پیشبینی میشود چین را به اروپا متصل نماید نیز ممکن است مزیتهای ژئواستراتژیک ایران را نیز نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی با چالش مواجه کند. ایران از دهه ۱۹۹۰ میلادی همواره سعی داشته در مرکز مسیرهای مواصلاتی میان شرق و غرب قرار گیرد، اگرچه همواره به دلایل مختلف در عملیاتی کردن این مهم ناکام بوده است. ایران از دهه ۱۹۹۰ به دنبال ایجاد خط لوله گاز طبیعی پاکستان، هند و چین در شرق و دستیابی به بازار انرژی اروپا از طریق ترکیه در غرب بوده و تلاش زیادی را نیز در این مورد انجام داده تست که متاسفانه به دلایل زیادی نتوانسته به این امر مهم و عملیاتی که می تواند نقش بسزایی را در رونق اقتصادی و افزایش اعتبار جهانی ایران گردد به سرانجام برساند.
در مقابل طی سالهای اخیر پروژه صادرات گاز طبیعی و نفت ترکمنستان و قزاقستان از طریق خط لوله دریای خزر به آذربایجان، ترکیه و در نهایت اروپا به صورت جدی توسط کشورهای همسایه بالخص ترکیه مطرح شده است با وجودی که اجرای این پروره با مخالفت ایران روبرو بوده است . با در نظر گرفتن تمامی این مسائل مشخص میشود که با افتتاح دالان زنگزور احتمالا اهمیت اقتصادی و سیاسی ایران برای کشورهای همسایه تُرک به شدت کاهش خواهد یافت.
پس ایجاد این دالان یک تهدید اقتصادی و امنیتی برای ایران و یک فرصت بسیار ناب برای کشور همسایه ترکیه می باشد که می تواند باعث رونق بخشیدن به اقتصاد متزلزل چند سال اخیر ترکیه باشد. البته به نظر نگارنده این تهدید می تواند فرصتی مناسب در سیاست داخلی و خارجی کشور ایران در نظر گرفته شود که ایران در ایجاد زیر ساخت های ترانزیتی و تجاری کشور عمیق تر و منظم تر برنامه ریزی کند و علاوه بر نگاه به تغییرات منطقه ای تغییراتی اساسی و بنیادی در داخل کشور ایجاد و از پتانسیل های موجود در داخل به نحو احسن استفاده نماید و از آن بهره برداری کند.
#رشید_کردی
- کد خبر 14767
- بدون نظر