شما اینجا هستید
آخرین اخبار سایت » آمارِ صریح/اوهام قبیح

آمار امروز در خصوص نزاع و خشونت به تفکیک استان‌های مختلف کشور بود.

آمار منتشره از سوی نهاد پزشکی قانونی کشور درصد خشونت نسبت به جمعیت را در سطح کشور محاسبه کرده و نتیجه‌ی حاصله به نقل از اقتصادنیوز از این قرار است:
«بیشترین نرخ نزاع (تعداد نسبت به جمعیت استان) مربوط به استان‌های اردبیل،آذربایجان شرقی، همدان و زنجان بوده و کمترین مربوط به سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان بوده است.»

از زمانی که علوم انسانی توانست از برخی ابزارهای سنجش و پایش و آزمایش استفاده کند علاوه بر اصلاح یا تغییر نگرش، چالش و فرصت‌های متفاوتی جلوی پایش نهاده شد. البته این جنبه از کار را فعلا کاری نداریم و به آمار فوق برمی‌گردیم.
آنچه در نگاه اول به ذهن خطور می‌کند این است که سه استان از چهار استان صدر جدول خشونت و نزاع دارای جمعیت غالب آذری هستند و در استان همدان نیز وزنه جمعیتی باز به سوی آذری‌ها سنگینی می‌کند.

سوال:
آیا از این مقدمه که چهار استان صدرنشین رنکینک خشونت و نزاع، دارای بافت جمعیتی غالب آذری هستند پس لزوماً آذری‌ها مردمانی خشن، به دور از فرهنگ یا ناآشنا با آداب و منش شهرنشینی و در کل جامعه‌ای غیرمتمدن هستند؟
آیا این از این صغری و کبری چیدن‌ها در کنار هم نتيجه علمی و صحیحی حاصل می‌شود؟
تاثیر چنین نگرش و استدلال‌هایی آیا بسترساز تفکر قالبی و لیبل‌زنی اجتماعی را فراهم نمی‌کند؟
آیا مخاطبان چنین استدلال‌هایی (با عرض پوزش از خوانندگان محترم) احمق فرض نشده‌اند؟
رویکرد و نگرشی که از این نتیجه‌گیری نشأت بگیرد آیا به غیر از ترکستان مقصد دیگری را پیش روی خود خواهد داشت؟
به یاد بیاوریم که حدود یک ماه پیش بعد از یک نزاع خیابانی در ارومیه، افرادی معلوم‌الحال و مغشوش‌الخیال و مخدوش‌الروان زمینه را برای موج‌سواری مهیا تصور کردند و اسب توهم را زین کرده و از موانع انتزاعی افکار پریش خویش، ظاهراً استادانه عبور می‌کردند و بر سریر اباطیل خویش خشنود و مظفر می‌گشتند.
اینان از یک نزاع خیابانی به این نتیجه رسیدند که یک جامعه با هویت و فرهنگ خاص، منشأ تنش‌های اجتماعی شهر و حتی منطقه است و به زعم آنها این جامعه و مردمانش غیرمتمدن و خشونت‌طلب هستند.
حال که از یک نزاع خیابانی چنین نتیجه‌ای حاصل می‌شود از یک آمار مستند و علمی معتبر با آن مقدار از تطابق با جامعه‌ای خاص باید چه نتیجه‌ای گرفت؟
آیا این استدالال که به سان آتشی برای کور کردن و تحمیق مخاطب تهیه شده بود رحمی به خرمن آماده اشتعال خودشان خواهد کرد؟
آیا جامعه آذری را باید ناآشنا با اخلاق و بدور از تمدن محسوب کرد؟
پیشنهاد و تجویز ما البته تکرار استدالال‌های لرزان، نتیجه‌گیری‌های نقصان، اهداف پریشان و عقلانیت لنگان نیست چراکه افروختن چنین آتشی نه عقل است و خود در میان سوختن نهایت کار است.
آمار صریح، هیچ رحمی به اوهام قبیح روا نمی‌دارند و شدیداً رسوای‌شان می‌کنند لیکن هدف نظریه‌پردازان چنین توهماتی این است که باورها و ذهنیت‌های هدفداری را در ذهن مخاطب ایجاد کنند و رفته‌رفته با سرمایه‌گذاری بر این ذهنیت‌ها به جامعه جهت مورد نظر خود را القا و تحمیل کنند اما حقیقت برای این دسته از نخبگان خیالی تلخ‌تر از زهر است چراکه با استوار دانستن همان استدالال‌ها، اکنون باید بیایند و با نتیجه‌های مورد ادعای خودشان در مورد خودشان روبرو شوند.
قابل ذکر است آمار به خودی خود هیچ نظریه و اعتقادی را اثبات نمی‌کند بلکه بستر و ابزار تحقیق و کار علمی را به متخصصان امر می‌دهد. هر پدیده اجتماعی ممکن است از عوامل و علت‌های بسیاری تاثیر پذیرفته باشد که بررسی آن کار چندان آسانی نیست بماند اینکه نتیجه‌گیری قومی و نژادی از یک نزاع یا حتی یک آمار رسمی کشوری در خصوص نزاع بیشتر از اینکه علمی و مقرون به حقیقت باشد با غرض‌ورزی و اهداف پلید و ضداجتماعی در پیوند است.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -