شما اینجا هستید
آخرین اخبار سایت » بایسته‌های روابط ایران و اقلیم کردستان

تعامل و مذاکره در ارتباط با بهبود و توسعه روابط استان‌های مرزی علاوه بر اینکه فرصت‌های جدیدی را برای دو طرف ایجاد می‌کند‌ مورد انتظار مرزنشینان است چرا که مراودات مرزی ظرفیت‌های قابل توجهی را برای توسعه و رفاه آنان ایجاد می‌کند.

پیگیری این تعامل و در دستور کار دادن این روابط اگر چه دیر هنگام بود اما تداوم این رویکرد تا دسترسی به نتایج ثمربخش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

کردهای همه بخش‌های کردستان در خارج از ایران به طور عام و کردهای اقلیم کردستان به طور خاص دارای علقه‌ها و پیوندهای عمیق و ناگسستنی تاریخی و فرهنگی با حوزه تمدنی ایران زمین هستند.
تاریخ گواهی می‌دهد که از سه خانواده‌ای که امپراتوری ایران را تشکیل می‌دادند یعنی مادها، پارس ها و پارت ها، گام  اول را مادها یا کردها برداشتند. طی چند سده اخیر و در سایه ضعف حکومت‌های مختلف حاکم بر کشور و شکست در جنگ‌های سرنوشت‌ساز مانند چالدران، قسمت عمده‌ای از سرزمین بزرگ کردستان برای همیشه از ایران جدا شد.
بغیر از ایران، کشورهای عراق، سوریه و حتی ترکیه هیچوقت یک دولت ملی نبوده‌اند مرزهایشان استعماری است و ترکیب جمعیت‌شان تصنعی است و کردها هیچ سنخیت فرهنگی، نژادی، زبانی با اعراب و ترک‌ها ندارند بلکه از بسیاری جهات دارای فرهنگ‌ها، اساطیر و حوزه تمدنی متعارض‌اند. تمام این کشورها بعد از جنگ جهانی اول از وصله پینه‌های متضاد و بر اساس منافع و مصالح قدرت‌های پیروز در جنگ جهانی و بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های قومی، فرهنگی و زبانی تشکیل شدند بر همین اساس از همان ابتدای تشکیل این کشورها طبق معاهده سا‌یکس_پیکو نارضایتی و اختلاف و مبارزات علیه حاکمیت مرکزی و برای بدست آوردن حقوقی برابر در جریان بوده است و اکنون نزدیک به صد سال است که کردستانات در این بخش‌ها روی آرامش به خود ندیده است.

کردها در چهارچوب مرزهای جغرافیایی ایران دارای مطالبات جدی سیاسی و فرهنگی هستند و عمل به ظرفیت‌های قانون اساسی در جهت رعایت حقوق خود را موکداً و بطور مداوم مطالبه می‌کنند و توجه سیاستگذاران و مسئولان کشور به این مطالبات بسیار ضروری است، در این زمینه توجه به یکی از گفته‌های هابرماس خالی از فایده نیست که «کشورهایی که در مناطق مرزی خود شهروندانی دارند که دنباله فرهنگی و نژادی‌شان به آنسوی مرزها کشیده شده است برای کاستن از مشکلات و نگرانی‌های مختلف ناشی از قدرت‌گیری نیروهای گریز از مرکز می‌بایست از طریق آبادانی و مشارکت دادن جدی این اقوام و توجه به مطالبات فرهنگی آنان زمینه‌های همبستگی و انسجام را ایجاد کنند.» بر همین مبنا راه تقویت این همبستگی و انسجام با استیفای حقوق‌شان و رفع تبعیضاتی است که دهه‌هاست از آن رنج می برند امکان‌پذیر است نه تقابل با مطالبه حقوق‌شان.

اما موضوع کردها در ایران تفاوت‌های بنیادی و اساسی با دیگر کشورها دارد.
به همان نسبتی که تبار و تاریخ کشورهای همجوار با ایران متفاوت است به همان نسبت تبار و تاریخ کردها با حوزه تمدنی ایران زمین در آمیخته است و اشتراکات دیرینه تاریخی و فرهنگی که آثار آن در برخی اسطوره‌ها و آئین‌های باستانی آشکار است همچنان استوار باقی مانده است.
حکومت‌های معاصر ایران نیز از دیرباز ارتباط خوبی با کردها به ویژه کردهای اقلیم کردستان داشته‌اند. ایران پس از انقلاب نیز همین ارتباط را با کردها به ویژه دو حزب مهم حاکم در اقلیم کردستان داشته است. بسیاری از زخمی‌های مبارزه کردها علیه صدام در بیمارستان‌های ایران معالجه شده‌اند. بسیاری از مردم عادی و رهبران کرد (به خاطر مسائل سیاسی) مدت‌ها در ایران بوده‌اند و با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی آشنایی نزدیک دارند. بسیاری از رهبران کرد به شعر و ادبیات ایران علاقه‌مندند در ایران تحصیل کرده‌اند و شخص مسعود بارزانی متولد مهاباد است. به همین دلیل غالب مردم اقلیم کردستان تحت تأثیر فرهنگ و تمدن ایران زمین هستند و به همین نسبت از ادبیات، زبان، فرهنگ و هنر کردی به عنوان سرمایه و ذخیره فرهنگی ایران یاد می‌شود.

در جنگ ایران و عراق نیز کردهای معارض صدام همکاری‌های وسیعی با ایران داشتند. این ارتباط حسنه تا هم اکنون نیز ادامه داشته است. در دهه نود(میلادی) وقتی دو جریان کردی درگیر اختلافات و درگیری‌های موسوم به برادرکشی بودند ایران بطور جدی در جهت میانجی‌گری و کاهش اختلافات و درگیری‌ها جهد و کوشش نمود.

در شرایطی که ایران تحت فشار تحریم‌های بین‌المللی است و اقلیم کردستان در تنگنای استراتژیک سیاسی و جغرافیایی قرار دارد نیاز دو طرف به یکدیگر در زمینه‌های گوناگون بیشتر اهمیت می‌یابد. سیاست خارجی عرصه تحقق منافع ملی هر کشور در بستر انبوهی از بازیگران متعدد، متنوع، متناقض و متضاد است که هر کشوری به دنبال بیشترین سود و منفعت خود است. رقابت با نفوذ اقتصادی- سیاسی دیگران در اقلیم باید به صورت ایجابی و گسترش مناسبات اقتصادی و سیاسی باشد نه به صورت سلبی و سیاه و سفید و قرار دادن مسئولان اقلیم در برابر گزینه های دو گانه برد- باخت. این امر کاملاً مبرهن است که کشورهای منطقه بطور آشکار و پنهان در کردستان فعالیت می‌کنند و رقابت در این منطقه زمینه‌های متعدد سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی را در برمی‌گیرد لذا مقداری هوشیاری می‌تواند این نقطه‌ای که تصور تهدید از آن می‌رود را به یک فرصت جدی برای ایران تبدیل و منافع کشور را تأمین کند.
بسیاری از تئوریسین‌های علوم سیاسی معتقدند که ایران در خاورمیانه بنابر دلایل گوناگون دارای متحد استراتژیک نیست چرا که ناسیونالیسم عربی خفته در این کشورها روزی در قالب آتش زیر خاکستر عمل خواهد کرد؛ ناسیونالیسم عربی که هیچگاه نفوذ ایران در منطقه را برنمی‌تابد، کما اینکه این تهدیدات از نوع پان‌ترکیسم اخیراً متوجه مرزهای شمال و شمال غربی نیز بوده‌اند و حضور گسترده دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران در جوار مرزهای شمالی کشور ماجراجویی خاصی را دنبال می‌کند که در آینده نزدیک هم تمامی نخواهد داشت اما برعکس خطر و تهدید نظامی و امنیتی جدی در بخش‌های کردستان عراق، سوریه و یا ترکیه متوجه جمهوری اسلامی ایران نیست و چه بسا در صورت برخورد مثبت ایران با همسایگان کردشان؛ احساس همدلی و همبستگی ملی بیشتری با ایران خواهند داشت.
تدوام نشست‌هایی نظیر نشست استاندارهای هم‌مرز با اقلیم کردستان اگر چه دیرهنگام است اما ابتکار ارزشمندی است که با توجه به ظرفیت‌ها و نیاز دو طرف نویدبخش آینده‌ی بهتری برای ساکنان دو طرف مرز است و در صورت ایجاد بسترهای مناسبات بویژه برای بخش خصوصی زمینه‌های اقتصادی بی‌بدیلی را ایجاد خواهد کرد تا ظرفیتی را که تاکنون ایران از دست داده است دوباره بازپس بگیرد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -