شما اینجا هستید
آخرین اخبار سایت » مالیات، باج یا خراج!

الیات یکی از ضرروتهای زندگی اجتماعی است و مردم بر اساس آنچه که اصحاب قراداد از آن به قرارداد اجتماعی یاد می‌کنند به حکومتی که برآمده از اراده آنان است هزینه‌های عمومی را می‌پردازند اما پیش‌شرط‌های بسیار مهمی دارد.

پیش‌نیاز اساسی جامعه‌ای که بر اساس مالیات اداره می‌شود، اقتصاد پایدار، باثبات و رو به رشد است، جوامعی که با شرایط پرتلاطم تورمی و بی‌ثباتی اقتصادی درگیر هستند مردمان آن روز به روز در حال از دست دادن ثروت، موقعیت شغلی و توان مالی هستند و اخذ مالیات در چنین شرایطی تنها به نابودی بیشتر صنایع، تولیدات و بسترهای سرمایه‌گذاری و نهایتاً تضعیف قدرت مالی و فقر بیشتر مردم آن منجر می‌شود‌ چرا که لزوماً بالارفتن قیمت‌ها به معنای ثروتمند شدن مردم نیست و پرداختن مالیات به صورت نقدی در اثر تورم سریع غیرممکن و خارج از توان مردم است. با یک بررسی اجمالی و رصد مختصر اوضاع اقتصادی مردم کاملاً روشن است که در سال‌های اخیر مردم به انحاء مختلف ثروتشان را از دست داده‌اند که دولت هم در این وضعیت بی‌نقش و بی‌تقصیر نبوده است مثال واضح آن بورس است که تنها یک نمونه آنست بنابراین در چنین شرایطی، اخذ مالیات که معنای واقعی آن گرفتن بخشی از درآمد و ارزش افزوده مردم برای اداره امور است کاملاً منتفی است و دولت دست به اندوخته‌های مردم برده است.

از دیگر پیش‌شرط‌های اداره جامعه بر اساس مالیاتی که از مردم دریافت می‌شود، شفافیت مالی و سلامت اداری است، پیمانکاری که بیلان کاری، صورتحساب دخل و خرج شفاف، روشن و مشخص نداشته باشد و استراتژی و راهبرد کارساز برای اداره امور اقتصادی نداشته باشد مورد وثوق و اعتماد واقع نمی‌شود و بنابراین به سختی می‌تواند از مؤدیان، مالیات بگیرد و در چنین صورتی است که فرار مالیاتی اتفاق می‌افتد و هر چه بی‌اعتمادی مردم نسبت به حاکمیت بیشتر باشد فرار مالیاتی بیشتر و وصول مالیات توسط دولت سخت‌تر می‌شود. در این زمینه سوءمدیریت، سوءاستفاده از منابع مالی، اختلاس، ارتشاء و عدم برخورد سیستماتیک و نظام‌مند آفتی جدی برای مشارکت مردم در هزینه‌های عمومی است.

برخورد عادلانه و منصفانه با اقشار و اصناف جامعه بر اساس قانون و ساختاری کارآمد از دیگر شروط موفقیت در اخذ مالیات است، بالطبع مالیات توافقی نانوشته است بدین معنی که آحاد غنی و ثروتمند جامعه بر اساس ثروت و سرمایه‌شان نسبت به آحاد فقیر و مستمند بار مسئولیت بیشتری نسبت به اداره امور دارند همانطوری که منفعت بیشتری هم از توافق اجتماعی می‌برند.  فلسفه مالیات هم همین است که بازتوزیع ثروت باعث توسعه مناطق محروم، رفع فقر و نابرابری، و عدالت اجتماعی گردد و نابرابری اقتصادی تا اندازه‌ای برطرف شود و مناطق فقیر و کم برخوردار از نعمت مالیات جهت رشد و توسعه برخوردار شوند شاید بهترین تعریف از عدالت در اینجا می‌تواند نمود پیدا کند که از هرکس به اندازه توانش و به هر کس به اندازه نیازش.

اما اساسی‌ترین و مهمترین مؤلفه در اخذ هزینه و مصارف عمومی جامعه از مردم، اصل رضایت‌مندی آنان است رضایتی که بواسطه حاکمیت اراده واقعی آنان در مدیریت جامعه ساری و جاری است مردمی که نقشی در اداره و مدیریت جامعه نداشته باشند نباید از آنان انتظار داشت با طیب خاطر مالیات بپردازند و دولت را در امر داره کشور یاری کنند معمولاً دولت‌هایی که در بسیاری از امور در مقابل مردم غیرشفاف و غیرعلنی تصمیم‌گیری می‌کنند و دیدگاه جمعی و افکار عمومی در سیاستگذاری محلی از اعراب ندارد در مالیات‌ستانی ناموفق هستند. مسلماً اگر در بحث اداره امور و هزینه‌ها مردم موظف به مشارکت باشند در کسب نظرات، اعتراضات، پیشنهادات و انتقادات جامعه نیز نباید مردم را از مشارکت محروم کرد.

اینکه گفته می‌شود مالیات یک هزینه مالی اجباری یا نوعی خراج است که توسط یک سازمان دولتی به منظور تأمین هزینه‌های مختلف عمومی یا هزینه‌های دولت، به مالیات دهنده (یک شخص حقیقی یا شخص حقوقی) تحمیل می‌شود اما یک تفاوت عمده با باج‌گیری، پول زور و زورگیری دارد و آن رضایت‌مندی شهروندان در پرداخت مالیات است.

بر همین مبنا در صورت دقت در معنا و تعاریف سه مقوله مالیات، باج و خراج استنباط‌های متفاوتی می‌توان داشت و پیش‌شرط‌هایی که ذکر شد بویژه اصل رضایت‌مندی مردم نقش بسیار مهمی در تحقق هرکدام از این سه را خواهد داشت مالیات در معنای مدرن پرداخت هزینه‌های اداره امور جامعه از سوی مردم است اما باج که تعبیر قدیمی از مالیات است برداشتی است که در آن از رضایت عمومی خبری نیست و باج گیرنده با استفاده از موقعیت، قدرت و شرایط خود به نحوی اجباری به اخذ هزینه های عمومی می‌پردازد دیگر معنای مثبته مالیات از آن تعبیر نخواهد شد و به تعابیری چون باج، باج‌گیری و یا پول زور موصوف خواهد شد که در تعریف آن آمده است باج (که به آن خراج نیز گفته می‌شود) نوعی ثروت و سرمایه است که غالباً یک طرف به عنوان احترام یا مانند آنچه که در متن‌های تاریخی معمولاً وجود داشت به عنوان تسلیم یا بیعت به دیگری می‌دهد. دولت‌های مختلف باستان از حاکمان سرزمینی که دولت آن‌ها را فتح می‌کرد یا تهدید به فتح آن‌ها می‌کردند، خراج می‌گرفتند. اما باج‌گیری در معنایی کاملاً متفاوت است باج‌گیری در اصطلاح، به تحمیلات ناروایی گفته می‌شود که فردی از راه گفتار یا کردار یا تهدید به رسوا کردن، به فرد دیگری وارد سازد تا از او چیزی طلب کند. همچنین، به عملی اطلاق می‌شود که فردی از شرایط مساعدی که دارد سوءاستفاده کند و آن را وسیله‌ی تهدید فرد یا افرادی قرار دهد تا آن فرد یا افراد، برخلاف میل خود، دست به انجام عملی بزنند.

نتیجتأ اینکه مهمترین کارویژه و هدف دریافت مالیات رشد، توسعه، رفاه اقتصادی و ارائه بهینه خدمات عمومی شامل سیستم‌های مدیریت انرژی، بهداشتی، آموزشی، بیمه، حقوق بازنشستگی، حمل‌و‌نقل عمومی و امثال آن است اگر دولت به این مهم دست نیابد دریافت مالیات خالی از معناست.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -